جدول جو
جدول جو

معنی گرد هم آمدن - جستجوی لغت در جدول جو

گرد هم آمدن
کنایه از دور هم جمع شدن، اجتماع کردن
تصویری از گرد هم آمدن
تصویر گرد هم آمدن
فرهنگ فارسی عمید
گرد هم آمدن
اجتماع کردن فراهم آمدن: بیا سوته دلان گردهم آئیم. (بابا طاهر)
تصویری از گرد هم آمدن
تصویر گرد هم آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
گرد هم آمدن
convocar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
گرد هم آمدن
einberufen
دیکشنری فارسی به آلمانی
گرد هم آمدن
zwołać
دیکشنری فارسی به لهستانی
گرد هم آمدن
созывать
دیکشنری فارسی به روسی
گرد هم آمدن
скликати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
گرد هم آمدن
convocar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
گرد هم آمدن
convoquer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
گرد هم آمدن
convocare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
گرد هم آمدن
bijeenroepen
دیکشنری فارسی به هلندی
گرد هم آمدن
बुलाना
دیکشنری فارسی به هندی
گرد هم آمدن
mengundang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
گرد هم آمدن
소집하다
دیکشنری فارسی به کره ای
گرد هم آمدن
לכנס
دیکشنری فارسی به عبری
گرد هم آمدن
召集
دیکشنری فارسی به چینی
گرد هم آمدن
招集する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
گرد هم آمدن
toplantı yapmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
گرد هم آمدن
kukusanya
دیکشنری فارسی به سواحیلی
گرد هم آمدن
เรียกประชุม
دیکشنری فارسی به تایلندی
گرد هم آمدن
সমবেত করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
گرد هم آمدن
اجلاس کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
گرد هم آمدن
جمع
دیکشنری فارسی به عربی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گردهم آمدن
تصویر گردهم آمدن
Convene
دیکشنری فارسی به انگلیسی